یکی از مهمترین وظایف یک مهندس پایپینگ به ویژه در ردۀ کارفرما یا پیمانفرما (پیمانکار اصلی)، بازرسی خطوط و یافتن عیوب آن است. غالباً بازرسان از میان نیروهای باسابقۀ پیمانکاران اجرایی انتخاب میشوند، چون هیچ کس بهتر از کسی که خود سالها کار اجرای پایپینگ را انجام داده، نمیتواند کلکهای پیمانکاران را پیدا کند و عیوب خط را تشخیص دهد. با این حال از آنجا که ناظران تجربی معمولاً تحصیلات دانشگاهی بالایی ندارند، ممکن است برخی عیوب را تشخیص ندهند، به ویژه عیوب طراحی؛ هر چند وظیفۀ اصلی ناظران مطابقت دادن لوله کشی اجرا شده با نقشه است و به مقولۀ طراحی وارد نمیشوند.
ادامه مطلب ...در این مطلب قصد دارم تا متن بسیار خوبی را معرفی کنم که محصول شرکت آمریکایی فلور است و مفهوم تحلیل تنش و طراحی تکیه گاه را با زبانی ساده و روان و به صورت مسایل حل شده توضیح داده است. با اینکه این جزوه به زبان انگلیسی است، خواندن آن به تسلط بالایی به زبان انگلیسی نیاز ندارد. این جزوه را به ویژه به کسانی توصیه می کنم که قصد دارند وارد حیطۀ تحلیل تنش و نرم افزار CAESAR II شوند.
جزوه را از اینجا می توانید دانلود کنید.خطوط زیرسطحی به دو دستۀ اصلی تقسیم میشوند: خطوط تحت فشار (یا pressurized) و خطوط آتمسفری (یا non-pressure). خطوط آتمسفری معمولاً برای انتقال مایعات سطحی حاصل از بارندگی، یا نشتیهای غیرآتشزای فرایندی و کلاً مواد بیخطر به کار میروند. جنس این لولهها معمولاً پلاستیک تقویت شده با پشم شیشه یا GRP (glass reinforced plastic) است و غالباً در طولهای مستقیم و بدون زانویی به منهولهایی که نقش گره را در شبکۀ لوله کشی بازی میکنند متصل میشوند. خطوط آتمسفری فلزی نیز هست که معمولاً دارای قیف و زیر نقاط خروج سیالات فرایندی بیخطر و برای بازیابی آنها مورد استفاده قرار میگیرد.
پیش از ادامۀ بحث سیستم های پایپینگ، بد ندیدم شما را با دو فایل PDF بسیار مفید و جالب از یکی از همکارانمان با نام آقای مهندس آتش روز آشنا کنم. این فایلها فرایند پالایشگاه های گازی را به زبانی ساده و در عین حال کاملاً علمی بیان می کنند، به طوری خوانندۀ با تخصص غیر از فرایند می تواند اطلاعاتی کافی دربارۀ فرایند کسب کند.
فایل ها را از اینجا و اینجا می توانید دانلود کنید. ابرواژه ها: فرایند پالایشگاه گازی، پروسس پالایشگاه گازی، فرآوری گاز، NGL، LNG، LPG، میعانات گازیاز آنجا که این سیستمها تفاوتهای گستردهای دارند، تفاوت اقلام مورد استفاده در آنها بیش از حد معمول است و هر انتخابی باید کاملاً بررسی شود. اگر لولۀ سفالی لعابدار یا چدنی انتخاب میشود، دربارۀ مادۀ انتخابی برای پر کردن اتصالات توجه دقیقی باید مبذول شود. اینورتها در همۀ لولهها به جز کربن استیل به عنوان نقطۀ مرجع ابعادی به کار میروند. در خطوط فاضلاب، اینورت به نقطۀ پایینی داخل لوله گفته میشود. در لولههای قطورتر سفالی، ضخامت زیاد شده و هنگام طراحی باید فاصلۀ آن از دیگر لولهها و پیهای زیرزمینی محاسبه شود. استفاده از کاهندهها یا افزایندههای سیمانی ارتفاع اینورت را تغییر میدهد که باید محاسبه شود.
هنگام انتخاب لولههای کربن استیل برای سیستمهای فاضلاب گرانشی، بُعد مرجع، زیر لوله (BOP) است که به صورت ارتفاع مطرح میشود؛ که البته بُعد مرجع برای اینورت هم ارتفاع است.
جریان مایع از طریق شیب سیستم گرانشی تعیین میشود که آن نیز تابع مجموعۀ اینورتهاست. طراح میباید بدون توجه به ضخامت دیوارۀ لولهها توجهاش را به ارتفاع سطوح داخلی معطوف کند. سطح داخلی اتصال باید مبنا قرار گیرد هرچند ضخامتها متفاوت باشند. جریان در سیستمهای گرانشی میباید تا جای ممکن یکنواخت باشد و از بیرون زدگیهایی که بند یا سد درون لوله میسازند و نقطهای برای تجمع ذرات جامد و انسداد جریان پدید میآورند جلوگیری شود.
انتخاب کاهنده:
هنگامی که کاهش اندازه برای لولههای اصلی مورد نظر باشد، برای انتخاب کاهنده دقت بالایی باید اعمال شود. به دلیل واژهشناسی متناقض، موقع تعریف کاهش اندازه چه در لولههای چدنی یا سربی، اشتباهات فراوانی رخ میدهد.
واژهشناسی مناسب در زیر تعریف شده است. همۀ عبارتها در جهت جریان تعریف میشوند.
1- سرامیک لعاب دار: تنها نوع هممرکز آن موجود است.
الف) برای افزایش سطح لوله از افزاینده استفاده کنید که سر ناقوسی آن در سمت کوچکترش قرار دارد.
ب) برای کاهش سطح لوله از کاهنده استفاده کنید که سر ناقوسی آن در سمت بزرگترش قرار دارد.
2- لولۀ فاضلاب چدنی: تنها نوع هممرکز آن موجود است.
الف) برای افزایش یا کاهش اندازۀ لوله از کاهنده استفاده کنید. برای همخوانی با لوله یا فیتینگ مجاور نوع سر میباید برای هر دو سر مشخص شود.
ب) کاهندههای ناهممرکز در اندازهها و الگوهای محدودی موجودند؛ بنابراین طراح پیش از گزینش این نوع از کاهندهها باید اطمینان یابد که کاهنده در این اندازه به شکل تجاری موجود است.
برای مشخص کردن یک سیستم فاضلاب -به شکل گفتاری یا روی کاغذ- طراح باید اجزای سازندۀ آن سیستم را بشناسد، که عبارتند از:
شاهلوله: فاضلاب از چند انشعاب به یک شاخۀ اصلی که معمولاً در کنار جادۀ اصلی قرار گرفته وارد میشود. شاهلوله را باید از طریق دریچههای فاضلاب به بازههای مشخصی تقسیم نمود تا از گسترش آتش یا تجمع گاز جلوگیری شود.
انشعاب: خطوط انشعاب از تجمع دو یا چند زیرشاخه تشکیل شده و از طریق یک دریچۀ آدمرو به شاهلوله متصل میشوند.
زیرشاخه: خطوط فاضلابی که دریچههای فاضلاب را به انشعابها متصل میکنند.
فانل (قیف): نقطۀ جمعآوری مایعات، که معمولاً 2” بالاتر از نقطۀ خروج قرار دارد. برای سیستمهای کربن استیل، یک سویج هممرکز 6”´4” میتواند به عنوان فانلی اقتصادی به کار رود. خطوط اتصالی به فانل برای جلوگیری از گرفتگی نباید کوچکتر از 4” باشند. برای اقلام دیگر میتوان کاهندۀ 6”´4” را به کار برد و کوچکترین اندازه برای انتهای جمعآوری کنندۀ فانل باید 6” باشد. سویج بر کاهنده ترجیح داده میشود، زیرا سویج به خاطر طول بیشترش عمق بیشتر برای جلوگیری از پاشش دارد.
دریچۀ فاضلاب: برای جمعآوری فاضلابهای سطحی به کار میرود. سطح سیمانی یا دیگر سطوح به سمت دریچۀ فاضلاب شیب دارد. دریچۀ فاضلاب معمولاً حدود 2 فوت مربع سطح و 1’ یا 1.5’ عمق دارد و با درپوشی مشبک پوشانده میشود.
دریچۀ آدمرو: جعبهای که حکم نقطۀ تجمع فاضلاب و خروج آن از یک نقطه را دارد و یک انسان میتواند برای تمیز کردن انشعابهای فاضلاب وارد آن شود. جریانهای ورودی معمولاً هوابند میشوند تا از انتشار آتش یا گازهای خطرناک جلوگیری شود.