لولۀ بی درز (seamless)
لولۀ بی درز از شمش گرد یا چهارگوش فولادی ساخته می شود، بدین طریق که ابتدا آن را گرم می کنند و سپس ابزاری استوانه ای و نوک تیز در شمش فرو برده می شود تا سوراخ شود. این کار با یک سوراخ کنندۀ دیگر تکرار می شود تا لوله به قطر و طول مورد نظر برسد.اصولا در پروژهها همۀ خطوط با نرمافزار تحلیل تنش نمیشوند. زیرا تحلیل تنش با نرمافزار (معمولاً سزار) فرایندی وقتگیر و پرهزینه است. برای مشخص کردن خطوطی که باید تحلیل تنش شوند، در مدرک مربوط به انعطافپذیری هر پروژه نموداری کشیده میشود که خطوط را بر اساس قطر، فشار سیال و دمای کارکرد دستهبندی کرده و برای هر گروه -بسته به حساسیت آن- روشی از تحلیل را در نظر میگیرد.
اصولاً ونت و درین را برای هیدروتست به کار می بریم. یعنی اگر خطوط هیدروتست نشوند و مثلاً نیوماتیک تست شوند، نیازی به ونت و درین های تست نیست. البته ونت هایی هم هست که فرایندی اند و مشخصۀ آنها این است که در P&ID هم نشان داده می شوند و جزو بحث ما به شمار نمی روند.
همانطور که می دانید ونت ها را برای خروج هوا به هنگام تست و درین را برای خروج آب، پس از تست به کار می بریم. پس اگر در بخشی از لوله، هوا خودبه خود از لوله خارج شود، دیگر نیازی به ونت نیست و همین طور برای درین. گذشته از این در مواردی، برای کاهش هزینه، لوله کشی را طوری طراحی می کنیم که لوله خودبه خود ونت یا درین شود.
یکی دیگر از مواردی که هنگام لاین چک باید بررسی شود و اهمیت بالایی دارد، درست نصب شدن فلنجهاست. اصولاً فلنجها ابزارهایی هستند که این امکان را به ما میدهند که بدون دردسر و هزینۀ زیاد، بخشی از لوله کشی را جدا کرده و دوباره سرِ هم کنیم. اما اگر از این مزیت درست استفاده نشود، سیستم لوله کشی ممکن است آسیبهای جدی ببیند. از شایع ترین اشکالاتی که هنگام فیت آپ و یا با وجود فیتآپ صحیح، در هنگام جوشکاری بروز میکند، ناهمراستایی فلنجهاست.
از مواردی که هنگام تحویل خطوط باید بررسی شود، متریال به کار رفته در ساخت خطوط است. اصولاً برای هر سرویسی متریال خاصی به کار میرود. مثلاً برای خطوط ترش (حاوی H2S)، نوع خاصی از کربن استیل به کار میرود که بر اساس استاندارد ملی آمریکا دربارۀ مهندسی خوردگی (National Association of Corrosion Engineers) یا NACE ساخته شده است. تشخیص درستی نوع متریال به کار رفته یکی از وظایف اصلی ناظران است که برای آن راهکارهای مشخصی تعیین شده است. اصولاً برای شیرها و فلنجها که مشخصات شان روی آنها حک میشود، تایید متریال به کار رفته کار سختی نیست. تنها کافی است ویژگیهای حک شده روی آنها را با مشخصاتی که در نقشۀ آیزومتریک برایشان ثبت شده مقایسه کنیم. اما برای لوله و اتصالات (فیتینگها) کار به این سادگیها نیست. مثلاً تشخیص NACE بودن یک لوله، اصولاً نه با چشم و نه با هیچ دستگاهی که در ایران موجود باشد قابل تشخیص نیست. برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی که میتواند پیامدهای خطیری را هم به دنبال داشته باشد، راهکارهایی مشخص شده است. راهکار اول رنگ آمیزی لولهها هنگام ورود به انبار است. مثلاً لولههای کربن استیل ساده را میتوان رنگ سبز روشن زد. لولههای فولاد زنگ نزن را سبز روشن با نوار سبز تیره روی آن رنگ میزنند. چگونگی رنگ آمیزی لولهها جزو ویژگیهای هر پروژه است و از پروژهای به پروژۀ دیگر میتواند متفاوت باشد.
روش دیگر برای جلوگیری از اشتباه، حضور ناظر پیمانکار اصلی در کارگاه اسپول سازی و چک کردن مواد مصرفی هنگام ساخت اسپول هاست. ناظر مربوط سپس شمارۀ هر اسپول را رویش حک میکند.